جدول جو
جدول جو

معنی مفتضح شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مفتضح شدن
بدنام شدن، رسوا شدن، بی آبرو شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفتتن شدن
تصویر مفتتن شدن
درفتنه افتادن، مفتون و عاشق شدن: (از فراق روی تو گشتم عدوی آفتاب و ز وصالت بر شب تاری شدستم مفتتن) (منوچهری. د. چا. 72: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتون شدن
تصویر مفتون شدن
در فتنه افتادن، عاشق شدن شیفته گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفضل شدن
تصویر مفضل شدن
برتری یافتن برتری یافتن رجحان یافتن: (و آدم گفتند بدین نامها مفضل شد بر فرشتگان که خدای آموخت (شان) با الهام نه بنامهاء گفتنی) (جامع الحکمتین. 14)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفرح شدن
تصویر مفرح شدن
نشاط بخشیدن، قوت بخشیدن (دارو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفوض شدن
تصویر مفوض شدن
تفویض شدن واگذار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بازشدن، گشوده شدن، فتح شدن، مسخر شدن، به تصرف درآمدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شیفته شدن، واله گشتن، شیدا شدن، عاشق شدن، فریفته شدن، دلباخته گشتن، مجذوب شدن
متضاد: فتنه گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بدنام کردن، رسوا کردن، بی آبرو کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مباهی شدن، افتخار کسب کردن، سربلند شدن، سرافرازشدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیروزشدن، فلاح یافتن، رستگار شدن، سعادتمند شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد